محبوب آزار طلب
از وقتی که محبوب آزار طلبم رفت و مرا تنها گذاشت
برای مشت کوبیدن ، چیزی ندارم جز دیوار .
وقتی که کتکش می زدم دوستم داشت ،
اما من شیوه بهتری را پیش گرفتم ،
اینکه هیچ گاه با او بر سر مهر نباشم .
بله ، او همان کسی است که در رویاهایم می دیدم ،
و آدمی همیشه کسی را که دوست دارد ، می آزارد.
از وقتی محبوب آزارطلبم رفت و مرا تنها گذاشت ،
برای مشت کوبیدن ، چیزی ندارم جز دیوار آه...
برای له کردن جز تخم مرغ
برای کمربند بستن ، جز شلوار
برای پرت کردن ، جز بستنی
برای زدن بر سرش ، جز ساعت
برای آتش زدن ، جز کبریت
برای مشت کوبیدن ، جز دیوار .
سلام
ممنون که نظز دادی
خیلی خیلی هم قشنگ بود