کبوتر صلح
خوب گوش کنید بچه ها!
کبوتر نماد صلح است،
برای همین ما در اینجا یک عالم کبوتر داریم،
فقط یک چیز کم داریم و آن صلح است،
حالا کی می داند "صلح" کجاست؟
عاشق بودن یا نبودن!
آیا ماجرای عمه مرا شنیده اید؟
عمه من همیشه تنها بود،
خیلی هم زیاد گریه می کرد
همه می گفتند علتش این است که هیچ وقت عاشق نشده!
بعد عمه ام عاشق شد،
اما حالا بازهم گریه می کند!
چون می ترسد معشوقش ترکش کند،
حالا نمی دانم عاشق بودن بهتر است یا عاشق نبودن؟!
مطالب وبلاگتو خوندم.
اما نظر باشه برای وقتی که شما هم چیزایی که من نوشتم رو بخونی.
سلام
من همه مطالب این صفحه رو خوندم و کلی لذت بردم
امیدوارم بازم بیای و به من سربزنی و منم بیام و بخونم نوشته هاتو
راستی ما کبوتر زیاد داریم ولی مثه این که حتی شاید این کبوترا هم یه خورده اشکال دارن...!
سلام
خوبی؟
من لینکت کردم.
ولی خودمو بین لینکای تو ندیدم
اگه منو لینک کنی ممنون میشم
بازم سر بزن
بابای
دوباره سلام
چه جالب همین الان منو لینک کردی.
در ضمن عزیزم من پدرام هستم نه شهرام
ببخشید درستش کردم
دوباره سلام همسایه
صلح رو باید ساخت
---------------------------------------
عاشق نباشی ۱ غم داری
عاشق باشی ۱۰۰۰ غم داری
حالا تصمیم بگیر
سلام خوبی تارا خانم از اینکه من را قابل دونستی و بهم سر زدی خوشحال شدم بلاگفایی قشنگی دارین و از صمیم قلب بهتون تبریک میگم و اگر دوست داشتین با من همکاری داشته باشید خوشحال میشم راستی اگر با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن باشد با ی
سلام بر تارای عزیز ممنون که منو لینک کردی
ولی تارا جان چرا برای اپت خبرم نکردی ؟؟؟؟
من بهت گفتم که هر موقع اپ می کنی خبرم کن چرا خبر نکردی ؟؟؟
تارا جان من کل اپهاتو دوباره از اول تا اخر خوندم عالی بود
عالی عالی
امیدوارم همیشه همینطور موفق باشی
من منتظر خبر اپ بعدیت هستم
دوستدارت اشکان عاشق
اشکان جان خبرت کردم که .......!!!!
با سلام خدمت شما :
از اینکه به وبلاگ موفقیت سر می زنید سپاسگذارم
وبلاگ جالبی دارید خوشحالم که با شما و وبلاگ شما آشنا شدم
همچنان منتظر حضور سبز شما می مانم .
خوشم خوشم
خوشم خوشم چنان خوشم که غصه ها مو میکشم
خوشم که از تو پر شدم جایی که دستام خالیه
وقتی که رویا می بافم اسم تو نقش قالیه
خوشم که تا تو میرسم صاحب این ضیافتم...
خوشم خوشم چنان خوشم که غصه ها مو میکشم
همه ته ته سفر - فقط منم که چاوشم
خوشم که آزادی تو به دست خنده منه
به وقت تلخ بی خودی - عشقه که دل دل میزنه
خوشم که سایه ها ی ما دلیل رقص آتشه
پاکی تو پاکی من - حکایت سیاوشه
خوشم که همسایه شدم با شب آفتابی تو
خوشم که رویای توام - دلیل بی خوابی تو
تو هم به وقت ناخوشی باید به رویا بزنی
در شب بی حرفی ما باید سکوت و بشکنی
خوشم خوشم چنان خوشم که غصه ها مو میکشم
همه ته ته سفر - فقط منم که چاوشم.............
سلام...خسته نباشی دوست من......
به من هم سر بزنی خوشحال میشم.....
موفق باشی.....
اگه موافق باشین با هم تبادله لینک کنیم .
منتظرم .
سلام
مرسی از اینکه بهم سر زدی
چرا موافق نباشم من همین الان لینکت کردم
کسی رو که عاشقش میشی دلت رو میشکنه و میره .... دومین کسی رو که میای دوسش داشته باشی و از تجربه های قبلی استفاده کنی دلتو بدتر میشکنه و میذاره میره بعدش دیگه هیچ چیز برات مهم نیست . و از این به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی دیگه دوستت دارم برات رنگی نداره و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو میشکنی تا انتقام خودتو بگیری و اون هم میره با یکی دیگه ..... اینطوریه که دل همه عاشقای دنیا میشکنه ******************************************
سلام خوبی ...
من شما رو لینک کردم
منتظرم خبرم کن
بای
سلام خوبی از اینکه لینکم کردی ممنونم من هم شما را لینک کردم راستی منتظرتون هستم ولی یه چیز عکستون را بردارین از نظر من بهتره ولی من یه بچه هستم دارم به شما این حرف را میزنم ۱۷ سالمه ببخشید زیادتر از دهنم صحبت کردم ولی یه چیزی میدونم توی این سنم که دارم میگم ببخشید فضولگی کردم منتظرتون هستم با ی
اپ جدید هم عالی بود تبریک میگم بای
شیطان
اندازه یک حبّه قند است
گاهی می افتد توی فنجانِ دلِ ما
حل می شود آرام آرام
بی آنکه اصلا ً ما بفهمیم
و روحمان سر می کشد آن را
آن چای شیرین را
شیطان زهرآگین ِدیرین را
آن وقت اوخون می شود در خانه تن
می چرخد و می گردد و می ماند آنجا
او می شود من
***
طعم دهانم تلخ ِتلخ است
انگار سمی قطره قطره
رفته میان تاروپودم
این لکه ها چیست؟
بر روح ِ سرتاپا کبودم!
ای وای پیش از آنکه از این سم بمیرم
باید که از دست خودت دارو بگیرم
ای آنکه داروخانه ات
هر موقع باز است
من ناخوشم داروی من راز و نیاز است
چشمان من ابر است و هی باران می آید
اما بگو
کِی می رود این درد و کِی درمان می آید؟
***
شب بود اما صبح آمده این دوروبرها
این ردپای روشن اوست این بال و پرها
***
لطفت برایم نسخه پیچید:
یک شیشه شربت، آسمان یک قرص ِخورشید
یک استکان یاد خدا باید بنوشم
معجونی از نور و دعا باید بنوشم
سلام
مطالب زیبایی دارید .
حال من از عمه ی شما هم بدتر است .
عزیزم گفتی یه سر بزن با کله اومدم. وبلاگت خیلی عاشقانه و دوست داشتنی هست
عاشق عاشق تر
نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق
@@@@@@@ نبودش @@@@@@@@@
امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه
فقط خوابه ، تو که رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم
عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا ازعشقت
نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش
حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و گنجشک کلاغای
سیاه پوشن ، چراغ خونه خوابیده توی دنیای خاموشی ، دیگه ساعت رو
طاقچه شده کارش فراموشی ، شده کارش فراموشی ، دیگه بارون نمی
باره اگر چه ابر سیاه ، تو که نیستی توی این خونه ، دیگه آشفته
بازاریست ، تموم گل ها خشکیدن مثل خار بیابون ها ، دیگه از
رنگ و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت
گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم
گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو
به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری
گفتم که تو می دونی،سرخاک
تو می میرم ، ولی
تا لحظه مردن
نمی گیرم
دل از
تو
هرچه باشد عشق دوستش دارم
عشق زیبایی است
عشق آواز شکیباییست